"تنهایی" بارها فریاد زدم و تو را خواندم تو را که در تاریک ترین تاریکی ها تنها رهایم کردی بارها افسوس خوردم اما چه کسی صدایم را شنید؟؟ تنها،تنهاترین یارم *تنهایی* بود که صبورانه مرا پذیرا شد و من سر در اغوشش چه شبانه هایی که گریستم و چه شبانه هایی که سکوت کردم... در دلم هزاران کاش بود *کاش های دور کاش های رویایی* ارزو داشتم *ای کاش کاش ها هم روزی واقعیت شوند..* ولی اکنون دلیل کاش ها را دانستم که چرا واقعیت نشدند! در دلم هزاران اه و فریاد بود اما سکوت کردمو در خود شکستم و *شکستنم پر از فریاد سکوت بود* و دم نزدم در اوج تنهایی ام در اوج بغض هایم چه کسی دست مرا گرفت؟؟ شب ها را به امیدصبحی زیبا سر کردم اما دریغ دریغ از صبحی زیبا! اکنون یاریت را نمی طلبم اکنون دستان گرمت را نمی خواهم قلب من سالهاست که مرده است و اکنون با من بودنت را نمی خواهم دلم مدتهاست که شکسته و قلبم مدتهاست که به تنهایی عادت کرده ومن شکستن عادت را نمی خواهم.....
نظرات شما عزیزان:
|
About
ســــــــــــــــــــــــــــــلام! به "اتاقک عشق من" خوش اومدین! اینجا همه چی رنگ و بوی "عشق" داره... اگه از مطالب خوشتون اومد لطفا نظر یادتون نره! Archivesخرداد 1393شهريور 1392 آبان 1391 مهر 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 Authors***lovely***Links
هرکی عاشقتره بیاد تـــــــــــو! LinkDumpکاربران آنلاين:
بازدیدها : آمار وب سایت:
|